تقدیم به مولای عارفان مهدی موعود(عج)
ای صاحب عصر ! ای موعود زمان ! ای شکوه زمین ! از کدامین دلتنگی خود بگویم؟ از تلخی فراق یا محنت و دل خسته ؟ مهربان مرا ببخش که آداب نجوا نمی دانم . می گویند تو از همه پدرها مهربان تری ، می گویند هراشکی از چشم یتیمی جدا شود بر دامان مهر تو می نشیند و تو نیز گریان می شوی . عمری است که اشکهایم را در کوزه حسرت انباشته ام و انتظار جمعه ای را می کشم که جویبار ظهورت از پشت کوه های غیبت سرازیر شود .
ای همیشه مهربان ! خواهش ما را استجابت نیست ! گریه تا کدامین سحر؟ هنوز هم شربت انتظار؟ و هنوز هم تو در آنسوی پرده غیبت ؟!
مولای من !
میدانم جمعه را خوب می شناسی ، بیا ، بیا که دیگر وقت پنهان شدن نیست ، بیا و بار غیبت را به زمین بگذار و بال فرج بگشا ای موعود زمان و نحن نقول الحمدلله رب العالمین.
جز خم ابروی تو هیچ محرابی ندارم جز غم هجران رویت من تب و تابی ندارم
گفتم اندر خواب بینم چهره چون آفتابت حسرت این خواب در دل ماند چون خوابی ندارم